اللهم صل علی محمد و آل محمد

ابزار وبلاگ

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

شراب روحانی
شراب روحانی
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
آنگاه که جرعه ای نوشیدم دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

هانتینگتون نظریه پرداز آمریکایی که نظریه معروف او ((نظریه برخورد تمدنها)) مورد وثوق سیاستمداران و اندیشمندان غربی است درباره شیعه میگوید::شیعه دارای دو بال سبز و سرخ است و تا این دو بال  را دارد نمیتوانیم او را از بین ببریم،( بال سرخ شیعه قیام سرخ سید الشهدا (ع) است و بال سبز شیعه انتظار ظهر منجی بشریت مهدی موعود(ع) است)ما باید تمام سعی خود را بکنیم تا این دو بال را از شیعه بگیریم .

راهکار دشمن برای گرفتن این بالها و سقوط شیعه تهاجم فرهنگی ، برهنگی فرهنگی و وارد کردن عقاید خرافی در مکتب تشیع است.

کمی بیندیشیم....

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

 

کسی که بداند در مرای و مسمع خداست،نمیتواند گناه کند.تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.

نکته های ناب از آیت الله العظمی بهجت

الم یعلم بان الله یری ( آیا بنده ما نمیداند که ما ناظر او هستیم.) سوره علق   آیه 14

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

مرحوم حجت الاسلام اقا سید هاشم رضوی هندی از شاگردان عارف کامل سید علی آقا قاضی بود.ایشان نقل میکرد که سبک نماز شب آقای قاضی همانند نماز شب خواندن رسول الله بود.

آقای رضوی میگفت:((آقای قاضی شبها کم میخوابید بعد برمیخواست و چهار رکعت از نافله شب را میخواند سپس کمی میخوابید باز برای مرتبه دوم بیدار میشد و چهار رکعت دیگر میخواند باز کمی میخوابید و برای بار سوم بیدار میشد و سه رکعت  بقیه نماز را میخواند)) بوستان کشمیری

بزرگان این چنینند

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

 

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

درود خدا بر او فرمود:روزگاری بر مردم خواهد آمد که جز سخن چین را محترم نشمارند، و جز از بدکار هرزه خوششان نیاید، و جز عادل ناتوان نگردد، در آن زمان کمک به نیازمندان خسارت، و پیوند با خویشاوندان منت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان  و فرماندهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره میگردد.

نهج البلاغه حکمت 102

آیا آن روزگار امروز است...........
آنگاه که جرعه ای نوشیدم پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

در پی انتشار فیلم موهن  یک کارگردان آمریکایی نسبت به  ساحت مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص)  در تمام کشور فردا بعد از نماز جمعه نمازگزاران به تظاهرات و راهپیمایی خواهند پرداخت.

رهبر معظم انقلاب فرمودند  : متهم اول در این جنایت ،صهیونیسم و دولت آمریکا است و باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن مجازات شوند.

در قسمت نظرات  اعتراض خود را نسبت به این اقدام موهن اعلام کنید.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

همانا ترس از خدا کلید هر در بسته، و ذخیره رستاخیز، و عامل آزادگی از هر گونه بردگی ، و نجات از هر گونه هلاکت است، .در پرتو پرهیزگاری تلاشگران پیروز، پرواکنندگان از گناه رستگار ، و به هر آرزویی میتوان رسید. .

قسمتی از ترجمه خطبه 230 نهج البلاغه

آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

شهادت ششمین عصاره هستی حضرت امام صادق(ع) بر شیعیانش تسلیت باد.

قال الصادق (ع):کونوا لنا زینا و لا تکونو علینا شینا

مایه زینت ماباشید و مایه شرمساری ما نباشید.

بهلول در کوچه مشغول بازی با بچه ها بود که دید تعداد زیادی از شیعیان با پرچم و بیرق در حال شعار دادن هستند و  به سمتی در حال حرکت هستند. بهلول به انها گفت : به کجادارید میروید.گفتند: ما شیعیان اما م صادق هستیم و برای بیعت با ایشان و اعلام وفداری به دیدار ایشان میرویم.بهلول نگاهی به آنها انداخت و گفت:پس موقعی که با امام بیعت کردید پیام من را هم به امام برسانید و بعد دو دستش را باز کردو انگشتانش را نشان داد.مردم به دیدار امام صادق رفتند و بعد از اینکه دیدارشان با امام تمام شد در حال خروج بودند که امام گفت چیزی را فراموش نکرده اید. کمی فکر کردند و یادشان از پیام بهلول آمد و ماجرا را برای امام گفتند امام یکی از دستانش را باز کرد و گفت این جواب بهلول است مردم با تعجب  از امام جدا شدند. وقتی به بهلول رسیدند جواب امام را به بهلول گفتند و از او خواهش کردند که علامتهایی را که بین او و امام رد و بدل شده را ترجمه کند.بهلول گفت: من به امام گفتم که اگر ده نفر از همه این جمعیت یار و یاور واقعی داشته باشید برای شما کافیست . امام جواب داد:اگر از همه این جمعیت پنج نفر یار و یاور واقعی داشته باشم برای من کافیست.

کمی بیندیشیم....

آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

آقا اجازه! دلزده ام از تمام شهر

بی تو دلم گرفته، از تمام شهر

آقا اجازه! دست خودم نیست خسته ام

در درس عشق من صف آخر نشسته ام

در این کلاس عاطفه معنا نمیدهد

اینجا کسی به پای تو بر پا نمیدهد

آقا اجازه! بغض گرفته گلویمان

اینقدر رد شدیم که رفت آبرویمان

آنگاه که جرعه ای نوشیدم دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟

باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم از همه داراییت داری

 آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند

با چنین شرط که در حافظه اش دست نبری

واقفی بر عمل خویش پیش دگران؟

میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری

آنگاه که جرعه ای نوشیدم یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:از حق نگریزید, حقیر فریاد |

 

ای مردم هر کس از خدا خیر خواهی طلبد توفیق یابد و آن کس که سخنان خدا را راهنمای خود قرار دهد به راست ترین راه هدایت خواهد شد.  پس همانا همسایه خدا در امان و دشمن خدا ترسان است، آن کس که عظمت خدا را میشناسد، سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد. پس بلندی ارزش کسانی که بزرگی پروردگار را میدانند در این است که برابر او فروتنی کنند و سلامت آنان که میدانند قدرت خدا چه اندازه میباشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند ، پس از حق نگریزید.

قسمتی از خطبه 147 نهج البلاغه

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

آنگاه که جرعه ای نوشیدم شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

پسر کوچکی در یکی از طبقات آپارتمان در حال بازی بود .پسر کوچک عقب عقب به نرده های تراس نزدیک شد و از آنجا پرت شد پایین. پیرمردی با چهر ه ای روحانی از زیر ساختمان در حال گذر بود، ناگهان بچه را در حال سقوط دید. همینطور که بچه در آسمان بود پیرمرد گفت : نگهشدار. بچه در زمین و آسمان متوقف شد و بعد پیرمرد دستانش رو جلو برد و بچه را گرفت و پایین گذاشت  .مردمی که این صحنه را دیده  بودند به طرف پیرمرد رفتند و داد میزدند: معجزه! معجزه! اما پیرمرد آنها را به سکوت دعوت کرد و بعد ادامه داد ،چرا شلوغش میکنید هچ معجزه ای رخ نداده .فقط یک عمر هر چی خدا به من گفته بود انجام بده انجام دادم .حالا یکبار من از خدا چیزی خواستم اونم برام انجام داد چیز عجیبی نیست ومقابل دیدگان متعجب مردم براه افتاد و رفت.

*****

تو خدا را آنچنان که باید بندگی کن آنگاه خدایی خدا را  خواهی چشید.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

 

دختر پادشاه به همراه خدمتکاران خودش در حال شکار بود که به دنبال آهویی از بقیه همراهان دور افتاد . هر چه گشت راه را نیافت.  شب داشت نزدیک میشد، با خود گفت: امشب رو نمیتوانم در بیابان بگذرانم . از دور چراغهای شهری او رو به خود جلب کرد به سمت شهر به راه افتاد .تا نزدیک خانه ای رسید. در زد طلبه جوان در را باز کرد تا دختر چهره طلبه جوان رو دید فهمید به او میشود اعتماد کرد به او گفت : من گم شده ام منو امشب پناه بده  اما طلبه جوان زیر بار نرفت. دختر التماس کرد، تا اینکه دل طلبه به رحم آمد و دختر جوان را پناه داد. دختر لقمه ای نان خورد و از خستگی به خواب رفت.طلبه جوان هم مشغول مطالعه شد.   با خود تصور کنید خانه خالی دختری زیبا و جوان همه چیز مهیا بود تا شیطان سومین نفر این بزم دو نفره شود. شیطان وارد شد و شروع به وسوسه طلبه جوان کرد .جوان با خود کلنجار رفت و برای رهایی از وسوسه شیطان انگشت خودش رو روی شمع گرفت و سوزاند به همین ترتیب تا صبح تمام انگشتانش رو سوزاند.تا اینکه صبح شد و دختر به راه افتاد ناگاه چشمش به انگشتان سوخته طلبه جوان افتاد.احوال را جویا شد طلبه جوان تمام ماجرای شب گذشته را برای دختر تعریف کرد .دختر خیلی متاثر شد .و از جوان خداحافظی کرد.به قصر که رسید ماجرا را برای پادشاه گفت ....

روزها گذشت....

طلبه جوان با دختر پادشاه ازدواج کرد و به خاطر این تقوای از گناه خداوند به او لطف کردو هم داماد پادشاه شدوهم عالمی برجسته.

نام او محمد با قر معروف به میر داماد است.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

چارلز دانشجوی انگلیسی با   طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه :

 چرا خانومای ایرونی نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر بی جنبه اند که خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟

و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟

چارلز با عصبانیت می گه :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!!

فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

آنگاه که جرعه ای نوشیدم چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:تقوا دژی محکم و شکت ناپذیر است, حقیر فریاد |

ای بندگان خدا بدانید که تقوا دژی محکم و شکت ناپذیر است. اما هرزگی وگناه خانه ای در حال فرو ریختن و خوار کننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد،و کسی که بدان پناه برد در امان نیست.آگاه باشید با پرهیزگاری ریشه گناهان را میتوان برید. وبا یقین میتوان به برترین جایگاه معنوی دسترسی پیدا کرد.ای بندگان خدا، خدارا، خدا را، در حق نفس خویش که از همه چز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. پروا کنید، همانا خدا راه حق را برای شما آشکار کرده و جاده های آن را روشن نگاه داشت. پس یا شقاوت دامنگیر یا رستگاری جاویدان در انتظار شماست . پس در این دنیای نابود شدنی برای زندگی جاویدان آخرت توشه برگیرید که شما را به زاد و توشه راهنمایی کردند،و به کوچ کردن از دنیا فرمان دادند و شما را برای پیمودن را قیامت برانگیختند.(قسمتی از خطبه 157 نهج البلاغه)

آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

دل تو یاغی است.دل یاغی را بند باید.هر طغیانگری را بندی شاد و به نسبت هر طغیانی، بند محکمتر و سلول تنگ تر .

دل یاغی را بندی از جنس عشق باید.که از کمند آن خلاصی نیابد.

اما....

عشقی خدایی که:

زنجیری بر گردنم افکنده دوست           میبرد هر جا که خاطر خواه اوست

اگر این چنین شد .

آنگاه خدایی خواهی شد.

آنگاه که جرعه ای نوشیدم یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

علامه جعفری میگفت روزی با تعدادی از دوستان نشسته بودیم مجله ای دست دوستان بود و در آن مجله عکس زیباترین زن سال را زده بودند و هر یک از دوستان نظری میداد یکی میگفت چه آدم خوشبختیه کسیکه با این زن ازدواج کنه یکی میگفت همه زندگیمو میدم یک لحظه ببینمش و .. بالاخره هر کی یه چیزی میگفت هنوز به من نرسیده بود من با خودم فکر کردم و با خودم گفتم یا امام زمان من آرزوم دیدن یک لحظه چهره زیبای شماست من با این زن هیچ کاری ندارم برای یک لحظه خودم را در محضر آقا دیدم و قتی که از حالت خلسه بیرون آمدم رفقا به من گفتند نظرت رو بگو من گفتم من چهره ای رو دیدم که اون عکس در مقابل اون چهره قطره ای از دریاست .

عزیز من ....

یک لحظه هوا و هوست را برای خدا کنار بگذار خدا درهای عظمتش را به روی تو خواهد گشود.
آنگاه که جرعه ای نوشیدم یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, حقیر فریاد |

 

زنی هرزه و بدکاره در راهی میرفت چشمش به سگی افتاد که از تشنگی در گوشه ای افتاده بود. زن دلش به حال سگ سوخت، کفشش را از پایش در آورد وآن را به طنابی بست و  با آن دلوی درست کرد و از چاه آب کشید و جلو سگ گذاشت. و سگ را سیراب کرد.این خبر به پیامبر رسید فرمودند: ((خداوند به خاطر این کار تمام گناهان او را بخشید)).

کمی بیندیشیم....
آنگاه که جرعه ای نوشیدم سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:زائر نور, حقیر فریاد |

 

دیروز جای همتون خالی مهمان خان کبریایی حضرت رضا (ع) بودم.وقتی اون همه زائر رو دیدم که گرد حریم حرم امامشان میگشتند.ناگهان زمزمه کردم که:یا رضا کی میگه که غریبی غریب که این همه زائر نداره،غریب اونه که حتی یه شمع و چراغم نداره.

این زیارت بهانه ای شد که چند کلمه ای در مورد زیارت امام رضا بنویسم.

امام رضا (ع) میفرماید:(( و ما من مومن یزورنی فتصیب وجهه قطره من الماءالا حرم الله تعالی جسده علی النار)) هیچ مومنی نیست که مرا زیارت کند و قطره اشکی برصورتش بغلطد مگر اینکه خدای تعالی تن او را بر آتش حرام نماید.

در جای دیگر: هر کس به زیارت من بیاید صواب حج قبول را میبرد. و از فرزند ایشان است که : صواب زیارت پدرم برابر با 1000 حج قبول است.

شاعر چه زیبا سروده که:اغنیا مکه روندو فقرا سوی تو آیند/ای به فدای تو آقا که حج فقرایی.

عکسهای زیر رو امروز از حرم گرفتم . در ضمن همتون رو دعا کردم.

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.